" ساقه "
یک سال برای رشد ساقه ی پاهایت کم بود
اما تو چه زود گل دادی
مادر شدی...
حالا پاهایت ورم میکند از حوصله
سرت تیر میکشد از کودکی تمام مردان دنیا
که اصلا چیزی به اسم سن را نه...... میفهمند
انگار مرض دارند
که هنوز از پستانهای کودکی آویزانند
تا یک شکم شیر ب لومبانند و... بخوابند بروند باز ....
بیا بنشین دمی کنار چای خوردن
و باز بگو تو چگونه شعر میگویی
بیا ساده ترین سوالهای دنیا را از من بپرس
شرط میبندم افلاطون به روح پدرش بخواند اگر بتواند
به سوال هایی که بعد از ظرف شستن میکنی جواب دهد
بیا بیا
بیا کنار نیاز مردانگی ام بنشین
تو به اندازه کافی زن بوده ای
گرگ و میش شده
کتانی بپوش
بعد از ظهر زیر پوستم مور مور میکند
تو که باشی
غروب شهریور بوی پیاده رو میگیرد
بوی رفتن
بوی زانو
بوی تو ....................................................................... (خودمان)
فکرش را هم نمی کردم که چه زندگی زیبایی خواهد بود